ایلیاایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره

ایلیا عشق مامان و بابا

14 ماهگی مبارک باشه گل نازم

1393/4/13 20:11
نویسنده : میترا
687 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  خوشگل کوچولوی مامانی.محبتبغل

مامانی شرمندم به خدا.این ماه خیلی خیلی گرفتار بودم.فرصت هیچ کاری رو نداشتم.

 

مامان جون(مامان بابایی) مریض بود و جراحی شده بود.این بود که منم مشغول خونه و مهمون و مامان جون بودم .راستشو بخوای مامانی شاید اولین بار بود که بخاطر نداشتن خواهر شوهر ناراحت شدم.آخه همه ی کارها افتاده بود گردن من.ولی خداروشکر حال مامان جون بهتر شد و منم بالاخره فرصت کردم بیام و از شیرین کاری های جدیدت بگم.

خاله ها همه بهم اس ام اس  و زنگ میزنن که چرا عکس های جدید نمیزارم.

مامانی درد کمرم خیلی شدید شده و رفتم دکتر بعد کلی معاینه گفت که 30 درصد دچار دیسک کمر شدم و باید دیگه حسابی مواظب خودم باشم و شمارو زیاد بغلم نگیرم.ولی مگه میشه آخه.تو جیگر مامانی.

قربونت برم حالا از شیرین کاریهات بگم:

کلمه های بیا، برو، بدو، بپر، پیتی(پیشی)، گوتی(گوشی)، دیب دمنی(سیب زمینی)، یک دو سه و چند تا کلمه دیگه که الان یادم نیست به حرفات اضافه شده.

خیلی خیلی خیلی شیطون شدی.میری بالای مبل بعد میگی 1 2 3 بپر و بعد نقش زمین میشی و جالب اینجاس که بعد افتادن هم شروع میکنی به خنده.

عمو مهرداد رو که الان 11 سالشه خیلی اذیت میکنی و بهش زور میگی و هی چپ و راست میری و میزنیش.اون طفلی هم هیچی نمیگه.

اصلا نمیزاری من با بچه ای حرف بزنم یا بغلش بگیرم.زود اعتراض میکنی.

 

 

الکی میای آشپزخونه و میگی آب .بعد که لیوان آب رو میدم بهت میپاشی رو من و فرار میکنی و میخندی

خلاصه خیلی شیطون شدی.خدا به داد من و بابایی برسه

متاسفانه خوب غذا نمیخوری و چندین بار رفتیم پیش عمو دکتر.عمو بهت شربت اشتها آور هم داده.یکم تاثیر داشته ولی خوب از نظر من قابل قبول نیست.صعی میکنم هرچی که دوست داری برات بپزم.توکل به خدا

دیگه کم کم باید برم افطاری بابایی رو حاضر کنم.قربونت برم که انقده ماهی عزیز دلم

چند تا عکس جدید از 14 ماهگی ایلیا جونم

ایلیا جون

ایلیا جونم

ایلیا

محبتبوسبوسبوسبوسدوست داریم عزییییییییزمبوسبوسبوسبوسمحبت

پسندها (3)

نظرات (8)

الهه مامان مبین
13 تیر 93 23:45
سلام گل خاله . 14 ماهگیت مبارک باشه عزیز دلم . میترا جون خدا بد نده . ایشاا.. که بهتر میشی عزیزم . قربون اون عکسای نازت بشم من . یه عالمه بوس برای میترای نازنینم و ایلیا جون خوشگلممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
میترا
پاسخ
ممنونم الهه جونم.مبین خوشگلم رو ماچ کن از طرف ما
خاله پريسا
16 تیر 93 3:46
سلام نفس خاله شيطون بلا کم مامانتو اذيت کن ماشالله عين چسب دوقلو ميموني وقتي به مامانيت ميچسبي قدرشو وقتي بزرگ شدي بدون ها بووووس
مامان یسنا کوچولو
18 تیر 93 13:06
سلم عزیز خاله.ماشالا چقد شیرین شدی تو نی نی....بیام بخورمت ایلیا جوجو. قربونت بشم با اون زشتات عزیز دلــــــم.
مامان لیلا
18 تیر 93 15:34
سلام عزیزم.خدا بد نده.و خسته نباشی.ایلیا جون نانازرو هم ببوس
زهرا1367
18 تیر 93 21:03
ای جووووووونم..ماشالا ایلیا گلم..چه بزرگ شدی عزیزم...انشالا همیشه سلامت وشادباشی عسلم
آذین
19 تیر 93 14:37
ای جونم خاله قربونت خنده های شیرینت 14 ماهگی مبارک
مامان روژینا
21 تیر 93 13:51
بخورمت نفسم
مامان یسنا کوچولو
29 تیر 93 2:21
سلام خاله مهربون مامانم وبلاگمو اپ کرده. میــــــشه بیاین....[لبخند]